
نقشه راه ایران قوی پیشروی ملت و مدیر اجرایی آینده ایران
آنچه باید در ماههای آینده در اولویت اصلی مردم قرار گیرد، انتخاب مدیری است که ظرفیت لازم برای مدیریت ایران قوی را داشته باشد.
به گزارش بهارستانه، مصطفی هدایی؛ کارشناس مسائل سیاسی و رسانهای در یادداشتی نوشت: سخنرانی راهگشای رهبر معظم انقلاب اسلامی در اول فروردین ماه، گویای یک واقعیت محض در ادبیات ایشان برای پرداختن به مسائل و تحولات جاری کشور و منطقه است. این واقعیت در اعتماد به نفس بالا و آگاهی کامل به توانمندیهای داخلی نهفته است که کمتر در مسئولان دیگر کشور سراغ داریم. متاسفانه تعدادی از مقامات ادبیات منفی و دلسردکنندهای در باب مدیریت داخلی بهکار میگیرند.
ایران قوی، کلید واژه اصلی بیانات رهبر انقلاب است. ایرانی که دارای داشتهها، توانمندیها و نیروی انسانی و سرزمینی بالا و کارآمد است و همچنین بهرهمند از ظرفیتهای بالقوهای که موتور محرک برای بالفعل سازی آن نیز در اختیار است. اهمیت و درک ادبیات مقام معظم رهبری بهعنوان شخص اول حکومت در جمهوری اسلامی، آموزههای بسیاری برای مردم و مسئولان بههمراه خواهد داشت. هیچ سخنرانی از رهبر انقلاب وجود ندارد که فضای آن منفی بافی باشد. بلکه در تمام بیانات ملت و کشور ایران در صدر اهمیت قرار دارد و از موضع کاملاً بالا با دشمنان و کشورهای خارجی برخورد میشود.
سخنرانی نورزی معظمله در آغاز قرن پانزدهم، نشانگر اهمیت فوق استراتژیک است. کشوری که در قرن گذشته وابسته به استعمار انگلیس بود و در آغاز قرن جدید کشوری کاملاً مستقل، آزاد، مقتدر و رودروی استکبار جهانی قرار دارد. یکی از نکات کلیدی سخنرانی، استفاده از همین ظرفیت از طریق مدیریت انقلابی، کارآمد و با ایمان است. ایشان برخلاف آنچه که غرب دوستان و استحاله گرایان عنوان میکنند، جایگاه ریاست جمهوری را بسیار مهم ارزیابی کردند. اصطلاحاتی چون حاکمیت دوگانه و مدیریت موازی در ساختار حاکمیت از سوی رسانههای اصلاحطلب بارها در باب اختیارات ریاست جمهوری و رهبری استفاده شده است. رهبر انقلاب اهمیت و اختیارات رئیس جمهور را کاملاً تشریح کردند و نشان دادند که اکثر مدیریتهای کلان کشور در اختیار شخص رئیس جمهور است و مردم را توصیه به انتخاب دقیق به خاطر اهمیت این جایگاه کردند.
حرکت به سمت ایران قوی و تثبیت این جایگاه نیازمند مدیریت کارآمد و قوی است. مدیری که در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ میتواند انتخاب شود و کشور را از حالت خموده و اما و اگر خارج سازد. هرچند در بخشهای مختلف کشور اقدامات بسیار مثبتی از جمله در زمینه دانشبنیانها، پتروشیمیها، زیرساختهای عمرانی مانند سد و جاده و … صورت پذیرفته ولی ظرفیت کشور بسیار بالاتر است و آزادسازی آن نیازمند تغییر مثبت در مدیریت اجرایی کشور است. انتخابات دو دور قبل بیشتر بر محور سیاست خارجی و تغییرات برای رفع تحریم استوار بود. دوقطبی جنگ یا صلح، تحریم یا گشایش و … مردم را بر سر دوراهی قرار داد و با تلیغات سو، شخصی بهعنوان رئیس جمهور انتخاب شد که تمام تمرکزش بر سیاست خارجی و رفع تحریمها برای توسعه کشور بود. اساساً ذات و ماهیت مدیریتی که از سال ۹۲ بر روی کار آمد، توسعه با نگاه به بیرون بود. حضور شرکتهای خارجی، سرمایهگذاری خارجی، آزادسازی اقتصاد، بازکردن درهای کشور به سمت کالاهای خارجی و … اولویت اقتصادی دولت بعد از رفع تحریمها و مذاکرات هستهای بود. این رویکرد با وجود امضای توافقنامه هستهای با شکست مواجه شد و تحریمها همچنان پایدار بر سرجایشان ماندند. دولت تدبیر و امید هیچ برنامه جایگزینی برای عبور از چالشهای تحریمی نداشت و کشور وارد دورهای از جنگ روانی، رسانهای و اقتصادی شد. چالشهای کنونی اقتصادی ناشی از همان رویکرد نگاه به بیرون بود.
از اینرو است که رهبر انقلاب اسلامی تکلیف را مشخص کردند و در هشداری به کسانی که میخواهند وارد کارزار انتخابی شوند، اعلام کردند که فرض را برآن بگیرنید که تحریمها باقی خواهد ماند. براساس این فرض نامزدهای ریاست جمهوری باید برنامهریزی کنند و اگر مرد این کارزار هستند، وارد گود شوند. هرچند به مانند فصول قبل، برخی از گروههای سیاسی از جمله اصلاحطلبان تندرو سعی خواهند کرد بر دوقطبیهای کاذب بدمند و سایه تحریم و جنگ را پررنگ کنند ولی رسانهها و فعالان سیاسی متعهد باید با روشنگری و آگاهسازی، مانع انتخاب غلط دیگر در انتخابات ۱۴۰۰ شوند.
بنابراین، آنچه باید در ماههای آینده در اولویت اصلی مردم قرار گیرد، انتخاب مدیری است که ظرفیت لازم برای مدیریت ایران قوی را داشته باشد. مشکلات اقتصادی و معیشتی با ورود هوا و خون تازه به ریه و خون مدیریتی کشور، به سرعت حل خواهند شد و توان و ظرفیت قوای مختلف مصروف اقدامات زیرساختی و بلندمدت برای نسلهای آینده کشور خواهد شد.
انتهای پیام/*